سلام
به "انجمن دوستداران محیط زیست و حیات وحش" خوش آمدید.
امروزه محیط زیست یکی از دغدغه های اصلی دولتها و سازمان های جهانی در آمده که هر ساله سمینارها و کنفرانسهای زیادی در این رابطه برگزار می شود اما به دلیل تخریب بیش از حد محیط زیست و بی نتیجه ماندن بسیاری از این سمینارها و عملی نشدن دستورالعمل های آن انسانهای واقعی و دوستداران محیط زیستو نهادهای مردمی خود دست به کار شده و گامی ارزشمند برداشته و کوششهای فراوانی هم در این رابطه نمودند و همچون سدی محکم در برابر طماعان و حریصان زمانه و سیاستمداران مخالف محیط زیست در آمدند.
هم اینک انجمنی تحت عنوان انجمن دوستداران محیط زیست و حیات وحش تأسیس شده تا سهمی هر چند اندک در حفظ محیط زیست و نجات حیات وحش ارزشمند در حال انقراض داشته باشد.این انجمن دست یاری به سوی شما دوستداران حیات وحش دراز می کند و از شما بزرگواران دعوت می کند تا با ثبت نظر و دیدگاه خود در مورد مسائل روز محیط زیست عضو این انجمن گردید.باشد تا در آینده ای نزدیک این انجمن و اعضای آن سهمی ارزشمند در بهبود وضع محیط زیست ایران و جهان داشته باشد.
هم اینک به یاری شما نیازمندیم.
جدیدترین کلیپهای حیات وحش پارک ملی کیاسر را در آدرس فیسبوک زیر ببینید.
https://www.facebook.com/profile.php?id=100007586084670
حمله خرس به من
صبح چهاشنبه 17 اردیبهشت 93 بود که به اتفاق دوست و همکارم برای گشت زنی به منطقه پناهگاه حیات وحش کیاسر ساری از پاسگاه بندبن (ارتفاع 1100 متر) به سمت پاسگاه جنگلی سیاه گاو سرا (2400 متری) عازم شدیم. کوله پشتیمان رو بستیم و دوربین فیلمبرداریمان رو طبق معمول برداشتیم تا از مناظر و حیوانات عکس و فیلم بگیریم. چند ساعت پیاده روی در منطقه کوهستانی و شیبدار در هوای آفتابی و گرم باعث شد تا حسابی خسته بشیم. ظهر شد که تصمیم گرفتیم کمی غذا بخوریم و استراحت کنیم. سپس دوباره به راهمان ادامه دادیم . منطقه جنگلی بود و راه مالرو باریکی وجود داشت که دو طرفش شیب زیادی داشت. بعد از 20 دقیقه طی مسافت و عبور از پیچ مسیر ناگهان به یه قلاده خرس قهوه ای بالغ در فاصله حدود 10 متری برخورد کردیم .همزمان متوجه هم شدیم .من کمی جلوتر از دوستم بودم.وای چقدر از دیدن این صحنه خوشحال شدم .خرس تازه از صخره سنگ به پایین اومده بود و با بلند کردن دستهاش و بو کشیدن اعلام کرد که متوجه مان شده. شاید بالای 50 بار خرس دیده بودم و دهها عکس و فیلم از اون گرفتم ولی این یکی چیز دیگه ای بود. تمام ذهنم این بود که ازش فیلم بگیرم. شوق این کار اونقدر زیاد بود که اصلا به این فکر نکردم خرس تو تنگنا قرار گرفته و ممکنه عصبانی بشه. تو صد درصد مواقع برخورد با خرس به محض احساس بوی انسان اولین عکس العملش فرار بود و شاید به خاطر همین اصلا به حمله خرس فکر نکردم.ناگهان خرس با بلند کردن دستهاش و نعره زدن به ما فهموند که عصبانی شده. اینجا بود که متوجه شدم این رفتار خرس خاصه و با توجه به نزدیکی فاصله هر آن احتمال حمله وجود داره . پس ما هم در واکنش، به فریاد زدن پرداختیم چون میدونستیم فرار با توجه به سرعت زیاد خرس و همینطور نوع شیبدار بودن منطقه کار خطرناکی خواهد بود.ولی یک آن خیز بلندی برداشت و به سمت ما یورش برد. این اتفاق از وقت دیدن تا حمله حدود 5 تا 10 ثانیه رخ داد. خرس به من نزدیک شده بود دو راه داشتم یا باهاش میجنگیدم یا فرار میکردم. عقل حکم میکرد که مبارزه انسان با خرس 250 کیلویی عصبانی نتیجه اش جز شکست نمیتونست باشه پس ناخودآگاه خودم رو به سمت شیب پایین پرت کردم و دویدم. ولی بعد چند گام برداشتن با ضربه پنجه خرس به کوله پشتی ام مواجهه شدم که باعث بهم خوردن تعادل من شد و با صورت تو اون سطح شیبدار به زمین خوردم و بعد از اون حدود 15 متر پشتک و غلت زدم.همزمان با غلت زدن صدای نفس زدنش رو میشنیدم که به طرف من میومد.این یعنی اینکه خرس قصد حمله و آسیب زدن به منو داشت . اعتراف میکنم تو زندگیم اینقدر نترسیده بودم. شاید باورتون نشه تو چند ثانیه چه فکرهایی تو ذهنم میومد و میرفت .یکی از این فکرها این بود که اگه به دست خرس کشته نشم حتما ضربه مغزی میشم آخه چون چند بار سرم به زمین برخورد کرده بود.اونجا پر از سنگ و چوب و گزنه بود. یادمه تموم دست و صورتم بخاطر گزنه میسوخت.بعد از اون به حالت درازکش افتادم زمین . پشتم به خرس بود نمیتونستم ببینمش ولی صداشو میشنیدم .دو سه ثانیه بعد خرس خودشو به من رسوند. نه توان حرکت داشتم و نه جراتشو. معمولا خرس تو اینجور مواقع با گازگرفتن و پنجه زدن حریفش رو از پای در میاره. تو این فکر بودم که خرس حتی منو زخمی کنه با توجه به وضعیت کوهستانی بودن منطقه حتما از خونریزی تلف میشدم. یه فرد چابک وسریع حدود دو ساعت طول میکشید خودشو به جاده برسونه و از اونجا دو سه ساعت طول میکشید ببرنش بیمارستان. فقط به یاد خدا افتادم تنها کاری بود که میتونستم انجام بدم.کاملا تسلیم شده بودم.دیگه امیدی نداشتم.منتظر حرکت از خرس بودم که گازم بگیره و بلندم کنه همون کاری که بارها از کسایی که خرس به اونها حمله کرده بود شنیدم. ولی معجزه اینجا رخ داد. خرس بعد از اینکه با سرعت به سمت من میدوید به محض رسیدن طوری خودشو کنترل کرد که انگار نمیخواست روی من بیافته و منو صدمه بزنه درست مثل وقتی که ما در حال دویدن با بچه ای مواجهه میشیم و به هر ترتیبی که شده میخوایم خودمونو کنترل کنیم تا بچه آسیب نبینه. این زمان خرسه به من رسید بالای سرم بود پام به پاهاش خورد بهوش بودم زیر چشمی میدیدمش جرات نداشتم تو صورتش نگاه کنم دو سه ثانیه ایستاد بعد دو متر جلوتر یه کنده درخت بود که مانع رفتنش میشد ایستاد پشت سرش رو نگاه کرد منم همچنان نگاش میکردم بعد از رو کنده درخت پرید و با سرعت زیاد به راهش ادامه داد تا 100 متر دویدنش رو نگاه میکردم.باورم نمیشد که خرس کاری با من نداشت انگاری به من امان داد.بعدها دوستام به شوخی به من می گفتن احتمالا چون خرس پشتک زدنهاتو میدید یا ترسید یا اینکه دلش به حالت سوخته.بهر حال بعد از رفتنش بلند شدم هر چند استرس داشتم و ایستادن برام کمی سخت بود و تلو تلو میخوردم .لبام پاره شده بود خون از دهنم میومد. با آستین پیرهنم صورتمو پاک کردم.خونی شده بود. در این لحظه دوستم خودشو به من رسوند . از حالتش متوجه شدم وضع صورتم خیلی خرابه. بسختی حرف میزدم ولی هوشیار بودم.همچنان تلو تلو میخوردم نمیتونستم سر پا وایستم.یه آن دستمو بلند کردم مفصل شونه چپم از جاش در رفت. بخاطر ضربه ای که خورده بود.درد شدیدی داشت. خوب شد تو دانشگاه یاد گرفته بودم مفصل در رفته باید جا بیافته. از دوستم خواستم دستمو بکشه. ولی ترسیده بود .آروم میکشید برای همین دردش بیشتر میشد سرش داد کشیدم تا محکم بکشه.اونم با قدرت دستمو کشید و جا افتاد .دردش خوابید.با بلوز ورزشی که داشتم دستمو ثابت کردم تا زیاد تکون نخوره.دوستم با همکارام در مرکز تماس گرفت و به اونها اطلاع داد.سر و صورت و دست و پام زخمی شده بود. ولی ظاهرا بغیر از شونه ام آسیب جدی ندیده بود.به کمک دوستم دو ساعت بعد به جاده رسیدیم. همکارای دیگه منتظرمون بودن. سوار ماشین شدیم و به سمت بیمارستان حرکت کردیم. حدود پنجاه روز از اون موقع میگذره. دو سه هفته ای طول کشید تا جراحات کاملا خوب بشه ولی شانه دستم 20 درصد بهبودی حاصل شد. امیدوارم با نرمش و فیزیوتراپی ظرف دو سه هفته دیگه خوب شه. جا داره از تمام دوستانی که در طی این مدت جویای حال من بودن کمال تشکر را داشته باشم و دعا میکنم همیشه سالم و تندرست باشند.
93/4/6
علی کلانه محیطبان پارک ملی پابند مازندران و دوست و برادر عزیز بعنوان محیطبان نمونه کشور معرفی شد
تعداد اعضای وبلاگ 236 نفر
کارگاه آموزشی پلنگ ایرانی به مدت 4 روز در محل مجتمع فولاد اسفراین برگزار شد.
این کارگاه آموزشی تحت مدیریت 4 موضوع: تحقیقات و پایش مشارکتی وضعیت پلنگ در ایران، آموزش و برنامه های احقاق محور ، خبر در رسانه و کاربرد آن در حفاظت از پلنگ و راهبردی زیست محیطی با حضور شرکت کنندگانی از استانهای تهران-مازندران-گلستان-سمنان-قم-خراسان جنوبی و رضوی و شمالی با همکاری اداره حفاظت محیط زیست اسفراین و موسسه تخصصی پلنگ آسیایی برگزار گردید.
دکتر آرزو صانعی مدیر موسسه تخصصی مطالعات پلنگ آسیایی افزود: در این کارگاه تلاش شده کار به صورت تخصصی انجام شود. وی گفت : اقداماتی که در سالهای اخیر انجام شده تخصصی نبوده و حتی در برخی مناطق تاثیر منفی نیز داشته است.
وی اظهار کرد: در این کارگاه تلاش شده ظرفیتی ایجاد شود که این کار به صورت تخصصی انجام شود وی با اشاره به حضور کم گونه پلنگ در نقشه پراکنش در شمال غرب ایران گفت: ایزوله شدن زیستگاهها و کم شدن وسعت آن از عوامل این امر است که این وضعیت در شمال غرب ایران نگران کننده است.